English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (926 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
puck U یک دستگاه ورودی گرافیمی دستی و کنترل شده با دست که برای قرار دادن مختصات روی یک لوح گرافیکی بکارمی رود
pucks U یک دستگاه ورودی گرافیمی دستی و کنترل شده با دست که برای قرار دادن مختصات روی یک لوح گرافیکی بکارمی رود
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
data tablet U یک وسیله ورودی دستی برای صفحه نمایش گرافیکی صفحه داده دهی
graphic input device U دستگاه ورودی گرافیکی
microsoft U واسط کاربر چند کاره گرافیکی که برای استفاده ساده طراحی شده است . ویندوز از نشانه ها برای نمایش دادن فایل و قط عات استفاده میکند با mouse قابل کنترل است بر عکس DOS-MS که نیاز به دستورات تایپی دارد
graphics U استاندارد برای دستورات نرم افزاری و توابع شرح ورودی /خروجی گرافیکی برای تامین تابع یکسان روی هر نوع سخت افزار
graphics U ترمینال مخصوص با نمایش گرافیکی با resoleetion بالا و صفحه گرافیکی و سایر وسایل ورودی
cross hairs U دو خط متقاطع روی یک دستگاه ورودی که محل تقاطع انها مکان فعال مکان نمای یک سیستم گرافیکی رامشخص میکند
iil U دستگاه کنترل برای برای تولیدات صنعتی و سیستمهای کامپیوتر
picking device U دستگاه ورودی برای واردکردن داده روی صفحه نمایش
operators U وسایل ورودی خروجی که اپراتور برای کنترل کامپیوتر استفاده میکند
operator U وسایل ورودی خروجی که اپراتور برای کنترل کامپیوتر استفاده میکند
strings attached <idiom> U تحت کنترل قرار دادن،مهار کردن
keypad U وسیله ورودی که مجموعهای از کلیدهای رقم دهدهی وکلیدهای مخصوص را بکارمی برد
red, green, blue U سیستم نمایش قوی که از سه سیگنال ورودی مجزا برای کنترل اشعههای قرمزوسبزوابی استفاده میکند
free form U نوعی پیمایش نوری که در ان عمل پیمایش توسط علائمی که به وسیله دستگاه ورودی در هنگام ورود اطلاعات داخل می شوند کنترل می گردد
control panel U صفحه کنترل قسمتی از کنسول کنترل کامپیوتر که حاوی کنترلهای دستی است
computer input microfilm U تکنولوژی که مستلزم بکارگیری یک دستگاه ورودی برای خواندن مستقیم محتویات میکروفیلم به درون کامپیوتر میباشد
cim U تکنولوژی که مستلزم بکارگیری یک دستگاه ورودی برای خواندن مستقیم محتویات میکروفیلم به داخل کامپیوتر میباشدicrofilmanufacturing
icos U System OutputControl/Input مجموعه استانداردی از روالهای ورودی و خروخی که برای راه اندازی و کنترل فرایندورودی و خروجی طراحی شده است
time U وقت قرار دادن برای
timed U وقت قرار دادن برای
times U وقت قرار دادن برای
centroid U در مختصات هندسی نقطهای که مختصات ان میانگین حسابی مختصات همه نقاط ان شکل است
wringer U ماشینی که برای چلاندن چیزی بکارمی رود
coordinates U دستگاه مختصات
graphics input hardware U سخت افزار ورودی گرافیکی
manual input U ورودی دستی
spherical coordinates U دستگاه مختصات کروی
ablique coordinates U دستگاه مختصات قائم
relative coordinate system U دستگاه مختصات نسبی
preferred system of coordinates U دستگاه مختصات مرجع
polar coordinates U دستگاه مختصات قطبی
horizon system of coordinates U دستگاه مختصات افقی
coordinate system U دستگاه مختصات [ریاضی]
control stick U سیستم کنترل هواپیما بااستفاده از دسته دنده سیستم کنترل دستی
packs U قرار دادن چیزها در جعبه برای فروش یا ارسال
pack U قرار دادن چیزها در جعبه برای فروش یا ارسال
forms U دستوری به چاپگر برای قرار دادن صفحه بعدی
form U دستوری به چاپگر برای قرار دادن صفحه بعدی
formed U دستوری به چاپگر برای قرار دادن صفحه بعدی
plantable lanceolata U استخوان گوزن که برای ساختن دسته چاقو بکارمی رود
spherical coordinate system U دستگاه مختصات کروی [ریاضی]
Cartesian coordinate system U دستگاه مختصات دکارتی [ریاضی]
polar coordinate system U دستگاه مختصات قطبی [ریاضی]
rectangular coordinates U دستگاه مختصات راست گوشه
celestial equator system of coordinates U دستگاه مختصات استوای سماوی
cylindrical coordinate system U دستگاه مختصات استوانه ای [ریاضی]
synchro U دستگاه تنظیم تیر خودکارپدافند هوایی دستگاه کنترل اتش سنکرونیزه
analog U صفحه نمایش که از یک سیگنال ورودی ممتد برای کنترل رنگهای نمایش استفاده میکند به طوری که میتواند یک محدوده مشخص از رنگها را نمایش دهد
adds U قرار دادن چیزها کنار هم برای تشکیل یک گروه بزرگتر
add U قرار دادن چیزها کنار هم برای تشکیل یک گروه بزرگتر
adding U قرار دادن چیزها کنار هم برای تشکیل یک گروه بزرگتر
code level U تعداد بیت هایی که برای نمایش یک کاراکتر معین بکارمی روند
nil pointer U اشاره گری که برای بیان انتهای یک لیست پیوندی بکارمی رود
spherical coordinate system [with constant radius] U دستگاه مختصات کروی [با شعاع ثابت]
graphic output device U دستگاه خروجی گرافیکی
flow diagram U کنترل آن و مسیرهای آن به صورت گرافیکی
GINO U تابع کنترل گرافیکی به فرترن
flowchart U کنترل آن و مسیرهای آن به صورت گرافیکی
analogues U صفحه نمایشی که از سیگنال ورودی ممتد برای کنترل رنگهای صفحه نمایش استفاده میکند به طوری که بتواند یک محدوده مشخص از رنگها را نمایش دهد
analogue U صفحه نمایشی که از سیگنال ورودی ممتد برای کنترل رنگهای صفحه نمایش استفاده میکند به طوری که بتواند یک محدوده مشخص از رنگها را نمایش دهد
absolute address U وسیله ورودی مثل tablet یا mouse که مختصات نشانه گر را با بردارهای مخصوص برمی گرداند
manual control U کنترل دستی
classify U در یک کلاس قرار دادن یا در زیر مجموعههای مختلف قرار دادن
classifying U در یک کلاس قرار دادن یا در زیر مجموعههای مختلف قرار دادن
classifies U در یک کلاس قرار دادن یا در زیر مجموعههای مختلف قرار دادن
packing U عمل قرار دادن کالاها در جعبه و بسته بندی آنها برای مغازه ها
hash U تولید عدد یکتا مشتق شده از ورودی برای هر ورودی پایگاه داده ها
hash U الگوریتم تولید کد hash برای ورودی و اطمینان از اینکه با سایر ورودی ها فرق دارد
drop down list box U لیستی از موضوعات برای هر ورودی که وقتی فاهر میشود که نشانه گر را بخش ورودی ببرد
device U فضایی در حافظه که توسط یک وسیله مشخص گرفته شده است . CPU میتواند با قرار دادن دستورات در این محل وسیله را کنترل کند
devices U فضایی در حافظه که توسط یک وسیله مشخص گرفته شده است . CPU میتواند با قرار دادن دستورات در این محل وسیله را کنترل کند
planar U اشیا یا تصاویر گرافیکی که در یک نقشه قرار دارند
ebam U Addressed ElectricBeam دستگاه ذخیره الکترونیکی که از مدارهای الکترونیکی برای کنترل اشعهای از یک سطح نیمه هادی اکسید فلز خوانده یا در ان می نویسد استفاده میکندemory
ether U مایع سبکی که ازتقطیر الکل و جوهرگوگردبدست میایدو برای بیهوش کردن اشخاص بکارمی رود
manual lever control U کنترل اهرم دستی
coriolis acceleration U شتاب یک ذره که دریک دستگاه مختصات شتابدار درحرکت است
unit cell U کوچکترین چندوجهی را که با یک دستگاه مختصات سه محوری بتوان نشان داد
haze U تاثیر گرافیکی برای شبیه سازی مه طبیعی برای ایجاد فضای سه بعدی حقیقی تر
format U روش قرار گرفتن سط رها و ستون ها برای نمایش دادن داده یا حروف در کارت پانچ
formats U روش قرار گرفتن سط رها و ستون ها برای نمایش دادن داده یا حروف در کارت پانچ
hand operated molding machine U دستگاه قالبریزی دستی
hand loom U دستگاه بافندگی دستی
redirects U حرفی در سیستم عامل برای نشان دادن اینکه خروجی یک برنامه به عنوان ورودی دیگری به کار می رود. در DOS حرف
redirected U حرفی در سیستم عامل برای نشان دادن اینکه خروجی یک برنامه به عنوان ورودی دیگری به کار می رود. در DOS حرف
redirecting U حرفی در سیستم عامل برای نشان دادن اینکه خروجی یک برنامه به عنوان ورودی دیگری به کار می رود. در DOS حرف
redirect U حرفی در سیستم عامل برای نشان دادن اینکه خروجی یک برنامه به عنوان ورودی دیگری به کار می رود. در DOS حرف
z buffer U محل از حافظه برای ذخیره اطلاعات بردار Z برای شی گرافیکی نمایش داده شده روی صفحه
calendaring U قرار دادن الیاف کتان یاپارچه در محلول داغ و غلیظ سود برای افزایش مقاومت وشفافیت ان
rack control U نوعی کنترل پروازی غیر دستی
monitored U صفحه نمایشی که قنل امنیتی برای فرکانس دید مورد نظر برای هر نوع کارت گرافیکی دارد
dithering U ترکیب نقطههای رنگارنگ برای یک رنگ جدید یک روش گرافیکی کامپیوتر برای افزودن شدت نور نمایش
monitors U صفحه نمایشی که قنل امنیتی برای فرکانس دید مورد نظر برای هر نوع کارت گرافیکی دارد
monitor U صفحه نمایشی که قنل امنیتی برای فرکانس دید مورد نظر برای هر نوع کارت گرافیکی دارد
quantum meruit U کارفرما کاری را که برای انجام دادن به کارگر می داده و قرار می گذاشته که مزد او را برمبنای قاعده فوق بدهد
maintenance U 1-قرار دادن ماشین در وضعیت کارایی خوب . 2-کارهایی که برای اجرای سیستم انجام می شوند مثل ترمیم خرابی ها
flavourings U چیزی که برای خوش مزه کردن ومعطر کردن بکارمی رود
flavouring U چیزی که برای خوش مزه کردن ومعطر کردن بکارمی رود
flavorings U چیزی که برای خوش مزه کردن ومعطر کردن بکارمی رود
flavoring U چیزی که برای خوش مزه کردن ومعطر کردن بکارمی رود
crt U وسیله نمایش حروف یا طرح ها یا اطلاعات گرافیکی مشابه دستگاه تلویزیون
land arm mode U سیستم کامپیوتری کنترل دستی و خودکار فرود هواپیما
prompt U پیام حرف نشان داده شده روی صفحه نمایش برای پیام دادن به کاربر که یک ورودی لازم است
prompted U پیام حرف نشان داده شده روی صفحه نمایش برای پیام دادن به کاربر که یک ورودی لازم است
prompts U پیام حرف نشان داده شده روی صفحه نمایش برای پیام دادن به کاربر که یک ورودی لازم است
game U وسیلهای که در دست قرار می گیرد تا نشانگر یا تصویر گرافیکی را در بازی کامپیوتری حرکت دهد
ikon U نشانه گرافیکی یا تصویری روی صفحه نمایش که در سیستم محاورهای به کار می رود برای تامین یک روش ساده برای مشخص کردن یک تابع
pickup reel U نوار گردان خالی برای قرار دادن نوار در آن از طرف پر آن
token U بسته کنترل بین ایستگاههای کاری برای کنترل دستیابی به شبکه
tokens U بسته کنترل بین ایستگاههای کاری برای کنترل دستیابی به شبکه
boilerplating U قرار دادن بخشهای مختلف متن در کنار هم برای ایجاد متن نهایی
apt U زبان برنامه سازی برای کنترل ماشینهای کنترل عددی
input control U کنترل ورودی
executive U دستوری که برای کنترل و اجرای برنامه ها تحت کنترل سیستم عامل به کار می رود
executives U دستوری که برای کنترل و اجرای برنامه ها تحت کنترل سیستم عامل به کار می رود
address U قرار دادن محل داده در باس آدرس برای مشخص کردن کلمهای در حافظه یا رسانه ذخیره سازی که باید به آن دستیابی شود
addressed U قرار دادن محل داده در باس آدرس برای مشخص کردن کلمهای در حافظه یا رسانه ذخیره سازی که باید به آن دستیابی شود
addresses U قرار دادن محل داده در باس آدرس برای مشخص کردن کلمهای در حافظه یا رسانه ذخیره سازی که باید به آن دستیابی شود
device U کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله
devices U کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله
stack U قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
stacked U قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
stacks U قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
breasted drill U مته دستی که ته ان به شکل بیضی است و در سینه شخص قرار می گیرد
input output control U کنترل ورودی- خروجی
input control program U برنامه کنترل ورودی
input device U دستگاه ورودی
trackball U وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند
axis U برای مختصات افقی در گراف
axis U برای مختصات عمودی در گراف
basic U توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
basics U توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
posturing U چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
posture U چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
postures U چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
postured U چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
quickdraw U در Apple Macintosh توابع گرافیکی ساخت سیستم عامل Maxintash که نمایش متن و تصویر را کنترل میکند
pressure breathing U تنفس مصنوعی دادن با تولیداختلاف فشار هوا دستگاه تنفس یدکی اکسیژن برای خلبان
mouse U وسیله ورودی کوچک دستی که روی سطح صاف حرکت میکند تا محل نشانه گر در صفحه را مشخص کند
mouses U وسیله ورودی کوچک دستی که روی سطح صاف حرکت میکند تا محل نشانه گر در صفحه را مشخص کند
iocs U سیستم کنترل ورودی- خروجی
input output control system U سیستم کنترل ورودی-خروجی
input output controller U کنترل کننده ورودی- خروجی
input output device U دستگاه ورودی و خروجی
true convergence U سیستم کنترل جغرافیایی یاسیستم مختصات جغرافیایی تقارب حقیقی نصف النهارات
IRQ U سیگنال ارسالی به CPU برای به تعویق انداختن پردازش عادی به طور موقت و کنترل انتقال به تابع کنترل وقفه
encapsulated U دستور Post Script که یک تصویر یا صفحه را در یک فایل شرح میدهد که میتواند در یک برنامه گرافیکی یا DTP قرار داشته باشد
wiring U ساختار فلزی برای پشتیبانی کابلهای ورودی و ایجاد اتصال برای وصل کابل ها
stereoplanigraph U نوعی دستگاه تهیه نقشه بطریقه برجسته بینی باطریقه دستی و رسم با مدادالکترونیکی
handler U برنامهای با یک کار منحصر بفرد که کنترل یک ورودی
handlers U برنامهای با یک کار منحصر بفرد که کنترل یک ورودی
twinkle box U دستگاه ورودی شامل حس کنندههای نوری
input U انرژی وارده به دستگاه قدرت ورودی
inputted U انرژی وارده به دستگاه قدرت ورودی
relative U دادهای که اطلاعات مختصات جدید دررابط ه با مختصات قبلی میدهد
cue U پیام ارسالی روی صفحه نمایش برای یاد آوری به کاربر برای درخواست یک ورودی
cues U پیام ارسالی روی صفحه نمایش برای یاد آوری به کاربر برای درخواست یک ورودی
phoneme U برای بررسی صدای ورودی برای تشخیص کلمات یا تولید صحبت با تکرار چندین صدا
window U پنجرهای در سیستم گرافیکی که متن ها در فضاهای کوچک صفحه قرار گرفته اند پیش از آنکه به محل نهایی اختصاص داده شوند
job U خواندن دستورات کنترل ار از منبع ورودی و اجرای آنها
jobs U خواندن دستورات کنترل ار از منبع ورودی و اجرای آنها
I/O device U دستگاه داده ورودی [خروجی] [رایانه شناسی]
input/output device U دستگاه داده ورودی [خروجی] [رایانه شناسی]
fogging U اثر گرافیکی برای شبیه سازی مه
control gear U دستگاه کنترل
X Y U مختصات برای رسم گراف که x بردار افق و y عمودی است
roamer U کالک شبکه بندی شده برای کمک به قرائت مختصات
GKS U استاندارد دستورات نرم افزاری و توابع که ورودی /خروجی گرافیکی را شرح میدهد تا توابع مشابه را روی هر نوع سخت افزار تامین کند
wands U دستگاه نوری دستی که میتواند برچسبهای کدگذاری شده کدهای میلهای و کاراکتر را خوانده و معرفی کند
wand U دستگاه نوری دستی که میتواند برچسبهای کدگذاری شده کدهای میلهای و کاراکتر را خوانده و معرفی کند
hold down <idiom> U تحت کنترل قرار داشتن
image [دو جدول تصویر که وسایل و فرآیندهای ورودی و خروجی را کنترل میکند.]
buffer pool U تعدادی میانگیر که در دسترس سیستم کنترل ورودی-خروجی هستند
images U دو جدول تصویر که وسایل و فرآیندهای ورودی و خروجی را کنترل میکند
programmable function keyboard U صفحه کلید دکمه یی برای سیستمهای گرافیکی
primitive U برای تولید اشکال پیچیده تر در برنامه گرافیکی
apt U یک سیستم برنامه نویسی که کاربردهای کنترل عددی برای کنترل برنامه ریزی شده اعمال ماشین استفاده میشود
throttles U دستگاه کنترل سوخت
cdev U دستگاه تابلوی کنترل
throttle U دستگاه کنترل سوخت
throttling U دستگاه کنترل سوخت
frequency monitor U دستگاه کنترل فرکانس
radio control U دستگاه کنترل بی سیم
throttled U دستگاه کنترل سوخت
interface U مداری که به داده کنترل شده به صورت ورودی یا خروجی CPU باشد
interfaces U مداری که به داده کنترل شده به صورت ورودی یا خروجی CPU باشد
flight control U دستگاه کنترل پرواز هواپیما کنترل هواپیما
alphamosaic U برای ایجاد حروف گرافیکی و الفبا عددی در تلتکس
logic U نشانه گرافیکی برای نمایش نوعی تابع منط قی
eyelesi U دستگاه کنترل خودکار هواپیما
ground control U دستگاه کنترل کننده زمینی
fire control U دستگاه کنترل اتش توپخانه
dense index U اندیس پایگاه داده حاوی آدرس یا ورودی برای هر موضوع یا ورودی در پایگاه داده
venation U ترتیب قرار گرفتن دستگاه عروقی
magnetic ink character reader U دستگاه ورودی که مستندات چاپ شده با کاراکترهای جوهر مغناطیسی را می خواند
mick reader U دستگاه ورودی که مستندات چاپ شده با کاراکترهای جوهر مغناطیسی را می خواند
plug compatible U دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال
tiff U قالب فایل استاندارد برای ذخیره سازی تصاویر گرافیکی
cad U استفاده از کامپیوتر و ترمینالهای گرافیکی برای کمک به طراح درکارش
tiffs U قالب فایل استاندارد برای ذخیره سازی تصاویر گرافیکی
cads U استفاده از کامپیوتر و ترمینالهای گرافیکی برای کمک به طراح درکارش
Recent search history Forum search
2New Format
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1Potential
1incentive
1affixation
1gorse melatonin
1if you have any question please ask us , we are here to help
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com